زمانی که ظلمها بالا گرفت و مظلومین صدایشان به کسی نمیرسید؛دوران مشروطه وحکومت ستمشاهی، دستمان به دامان مراجع تقلید میافتاد.امروز کیست که به فریاد ما برسد؟
حسین شادکام: کیست که به فریاد ما برسد؟این روزها محشری است در ایران. پارهای این روزها را روزگار فتنه میدانند، روزگاری که حقیقت گم میشود. با همین درک روزهی سکوت میگیرند که مبادا در روزگار فتنه حقی را باطل کنند یا باطلی را حق. فریادهایی که میشوند را تعبیر به ریا و توطئه میکنند و ظلمهایی که میبینند را به خطای دیدشان نسبت میدهند. در طوفان فتنه شترهای خودشان را میچسبند و پاک فراموش میکنند دیگران را.
این روزها روزگار محشر است، نه فتنه. این روزها حقیقت پیدا شده است، نه پنهان. این روزها روزگار غریو است، نه سکوت. این روزها روزگار تمیز میان حق و باطل است.
چه کنیم که ضجهی مادران را نمیشوند؟ چه کنیم که فریاد دادخواهی زندانیان را نمیشنوند؟ چه کنیم که امروز به هرکس امید بسته بودیم خود را در سوراخی پنهان کرده و آفتابی نمیشود؟ چه کنیم که امروز نه جمهوریت نظام سیاسی کشور را، بلکه اعتقاد خود را، تمام داشته هایمان را در آتش دنیاپرستان میبینیم؟ چه کنیم که "الله اکبر" ها و "یا زهرا" ها نیز کارگر نمیشوند؟ کیست که به فریاد ما برسد؟
زمانی با یک "یا علی" گره ها گشاده میشد، یا یک "یا حسین" خطوط دشمن در هم میشکست، با یک "یا زهرا" فریادرسی میآمد. چه قدر آلوده شدهایم که فریادرسی نیست؟
زمانی که ظلمها بالا گرفت و مظلومین صدایشان به کسی نمیرسید؛ دوران مشروطه و دوران حکومت ستمشاهی، دستمان به دامان مراجع تقلید میافتاد. امروز کیست که به فریاد ما برسد؟
امروز محشری است در ایران که خدایش ابلیس است. کیفرش شایستهی مومنان است و پاداشش شایستهی گمراهان. امروز بهانه از هرکس گرفته شده؛ حقیقت از این هم آشکارتر؟ بیداد ظالم از این پیداتر؟ فریاد مظلوم از این رساتر؟ و سکوت دل چرکین ها از این قبیحتر؟
همیشه میگفتیم "یا مهدی" به داد مسلمانان فلسطین برَس، به داد گرسنگان آفریقا برَس، به داد غرقهگان فراموشیهای قرن بیست و یکم برَس. امروز ما از همه مظلومتریم، ما را دریاب! امت تو کانون بیدادگری شده، حق را میکشند، جنازهاش را میسوزانند، خاکسترش را در بادهی قدرتطلبی خود میریزند و به نام پاسداری از دین مینوشند و مست به مردم میتازند، به سوگواران را بر خاک شهیدانشان میتازند. تو هم اگر سکوت کنی، پس کیست که به فریاد ما برسد؟
اعتراف میکنم که نومید شدم، اعتراف میکنم. اما تو میشنوی ای خدای من، حتی وقتی همه گوشهایشان را میگیرند، تو میشنوی. هر شب الله اکبر میگفتیم تا خلق خدا بشنوند و دریابند حق کشی ها را، امشب تکبیر میگویم که تنها تو بشنوی.
حسین شادکام: کیست که به فریاد ما برسد؟این روزها محشری است در ایران. پارهای این روزها را روزگار فتنه میدانند، روزگاری که حقیقت گم میشود. با همین درک روزهی سکوت میگیرند که مبادا در روزگار فتنه حقی را باطل کنند یا باطلی را حق. فریادهایی که میشوند را تعبیر به ریا و توطئه میکنند و ظلمهایی که میبینند را به خطای دیدشان نسبت میدهند. در طوفان فتنه شترهای خودشان را میچسبند و پاک فراموش میکنند دیگران را.
این روزها روزگار محشر است، نه فتنه. این روزها حقیقت پیدا شده است، نه پنهان. این روزها روزگار غریو است، نه سکوت. این روزها روزگار تمیز میان حق و باطل است.
چه کنیم که ضجهی مادران را نمیشوند؟ چه کنیم که فریاد دادخواهی زندانیان را نمیشنوند؟ چه کنیم که امروز به هرکس امید بسته بودیم خود را در سوراخی پنهان کرده و آفتابی نمیشود؟ چه کنیم که امروز نه جمهوریت نظام سیاسی کشور را، بلکه اعتقاد خود را، تمام داشته هایمان را در آتش دنیاپرستان میبینیم؟ چه کنیم که "الله اکبر" ها و "یا زهرا" ها نیز کارگر نمیشوند؟ کیست که به فریاد ما برسد؟
زمانی با یک "یا علی" گره ها گشاده میشد، یا یک "یا حسین" خطوط دشمن در هم میشکست، با یک "یا زهرا" فریادرسی میآمد. چه قدر آلوده شدهایم که فریادرسی نیست؟
زمانی که ظلمها بالا گرفت و مظلومین صدایشان به کسی نمیرسید؛ دوران مشروطه و دوران حکومت ستمشاهی، دستمان به دامان مراجع تقلید میافتاد. امروز کیست که به فریاد ما برسد؟
امروز محشری است در ایران که خدایش ابلیس است. کیفرش شایستهی مومنان است و پاداشش شایستهی گمراهان. امروز بهانه از هرکس گرفته شده؛ حقیقت از این هم آشکارتر؟ بیداد ظالم از این پیداتر؟ فریاد مظلوم از این رساتر؟ و سکوت دل چرکین ها از این قبیحتر؟
همیشه میگفتیم "یا مهدی" به داد مسلمانان فلسطین برَس، به داد گرسنگان آفریقا برَس، به داد غرقهگان فراموشیهای قرن بیست و یکم برَس. امروز ما از همه مظلومتریم، ما را دریاب! امت تو کانون بیدادگری شده، حق را میکشند، جنازهاش را میسوزانند، خاکسترش را در بادهی قدرتطلبی خود میریزند و به نام پاسداری از دین مینوشند و مست به مردم میتازند، به سوگواران را بر خاک شهیدانشان میتازند. تو هم اگر سکوت کنی، پس کیست که به فریاد ما برسد؟
اعتراف میکنم که نومید شدم، اعتراف میکنم. اما تو میشنوی ای خدای من، حتی وقتی همه گوشهایشان را میگیرند، تو میشنوی. هر شب الله اکبر میگفتیم تا خلق خدا بشنوند و دریابند حق کشی ها را، امشب تکبیر میگویم که تنها تو بشنوی.
+ سایت غریو

No comments:
Post a Comment