هشدار امام راحل را دریابید که: «حواستان را جمع کنيد که نکند يک مرتبه متوجه شويد که انجمن حجتيه‌اي‌ها همه چيزتان را نابود کرده‌اند.------------گاندی : ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، بعد با شما مبارزه می کنند، آنگاه شما پیروز خواهید شد!

Saturday, September 12, 2009

مرز ایرانی بودن

ما همه با هم هستیمادامه راه سبز (ارس): در طول چند ماه اخیر شاید به اندازه ی چند قرن، تاریخ از سرگذرانده ایم، به اندازه ی چند قرن ستم و سرکوب تحمل کرده ایم، به اندازه ی چند قرن دروغ و حیله و دژخیمی تحویل گرفته ایم، به اندازه ی چند قرن ندانم کاری و کژتابی و ویران گری تجربه کرده ایم و هنوز خبر روزهای سخت تر و " حوادث سهمگین تر" دست به دست می شود. نمی دانم ما تاریخ را از دست داده بودیم یا تاریخ ما را که این همه فشرده، انباشته و سنگین به هم رسیده ایم .در این میان حمالان قدرت، هم چنان سبک سرانه سرکوب گری می کنند و ما ایرانی ها که واژه ها و رنگ ها و دست هایمان حکایت این است که "همدیگر را دوباره پیدا کرده ایم" در تب و تاب یافتن نقش انسانی مان هستیم که از آبشخور با هم بودنمان بر می آید تا سیاهی لشگری دوران بدون هم زیستن را ترک کنیم.

هرچند روزگار این همه سخت و دشوار گذشته و حتی خواهد گذشت اما روزها طعم دیگری دارند و گوشه ی شبهای ما پر از بی تابی برای کسان دیگری است که شهید شده اند یا زخم خورده یا اسیرند و این روزها و شب ها، سال ها بود که دست نداده بود و ما در بی تفاوتی خود خواسته از کنارِ بودن هم، فقط گذشته بودیم.ایرانی بودن امروز بیش از همیشه معنای گستردگی و گشودگی به خود گرفته تا تاوان چند هزار سال سرکردگی و سر مایگی قدرت را در پیشینه ی تاریخ اش، یک جا بپردازد.عقده ی کور قدرمآبی در نهان گاه تاریخ و ذهن ما هنوز جا خوش کرده و انگار تا ایرانی بودن به مرز گسترده و گشوده ی با هم بودن نرسد، گذران زمان بدون سلطان و ولایت و رهبری و یا هر نام دیگری از این عقده گشایی مزمن، ممکن نخواهد بود.

رخداد های این چند ماه به رخ مان کشید که برای ادامه ی ایرانی بودن نیازمند گستردن خانه هایمان تا حد سرزمین مان و گشودن ذهن هایمان به روی مردمان مان هستیم تا رهایی و آزادی از دیوار های بلند کهن که هر چه بیشتر ما را از بدون هم زیستن سر ریز و خوش باش می کرد، به دست آید. زندان اوین امروز شاید نمودی از ذهن جمعی ماست و سلول های تنگ و تاریک آن نمادی از ذهن های به تنگ افتاده ی ما مردمانی است که سال های سال در فاصله ای طاقت فرسا از هم و در غریزه ای بی خیال از دیگران زیست می کردیم. و اکنون این ریاضت و سلوک جمعی ماست که از دوران خاکستری به در آییم و به زمان سبز بپیوندیم.

اکنون و این چند ماهه دستانمان رنگ گرفته، واژه هایمان معنا پیدا کرده و قدم هایمان به هم رسیده تا تاوان گذشته ی بدون هم را با هم بپردازیم. ایرانی بودن امروز آمیزه ای است از گستردگی و گشودگی تا شاید به جای اینکه شعار دهیم "نترسید نترسید ما همه با هم هستیم" فریاد بر آریم : بترسید بترسید ما همه با هم هستیم .



No comments:

Post a Comment

موجودیها

مرا بشناس

من ایرانی هستم و برای اعتلای نام ایران هر کار پسندیده ای را که به حقوق مدنی و انسانی دیگران خدشه وارد نکند انجام می دهم و این وبلاگ تا زمان سقوط دیکتاتوری در ایران با منبع قرار دادن سایت های روشنفکران ایرانی در زمینه اطلاع رسانی به هم میهنان حق طلب فعالیت خواهد کرد.