هشدار امام راحل را دریابید که: «حواستان را جمع کنيد که نکند يک مرتبه متوجه شويد که انجمن حجتيه‌اي‌ها همه چيزتان را نابود کرده‌اند.------------گاندی : ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، بعد با شما مبارزه می کنند، آنگاه شما پیروز خواهید شد!

Friday, September 25, 2009

از دفترچه‌ی خاطرات یک کودتاچی!

امروز در اجلاس عمومی سازمان ملل سخنرانی داشتم. راهکارهایم را برای صلح جهانی در سایه‌ی نظام مهرورز خود ارایه دادم. بهشان حالی کردم که چطور باید در خاورمیانه صلح برقرار شود. از دموکراسی گفتم و اینکه به صورت قاطع به ریاست جمهوری با رای اکثریت ملت رسیده‌ام. نمی‌دانم چرا اینجا همه از ندا از من سوال می‌پرسند. هاله‌ی نورم امروز خراب بود. نیم‌سوز شده است. باید عوضش کنم. روشن و خاموش می‌شد. جلسه بسیار شلوغ بود. جای سوزن انداختن نبود. عده‌ای سر نشستن بر صندلی‌‌ها باهم دعوایشان شد و یقیه‌ی هم را گرفتند. اسفندیار رفت ارشادشان کرد. اینجا گویا امر به معروف رایج نیست. گشت ارشادی چیزی نیست که بگیردشان تا یک دو روزی آب خنک بخورند.

از سران دنیا همه بودند و فقط جای فاطمه رجبی تصدقش بروم خالی بود. بعد از اتمام سخنرانی 100 نفر از سران دنیا آمدند تا از من امضا بگیرند. و روش‌های مدیریتی را برای کشورشان از ما کپی برداری کنند. جزوه‌هایم را دادم متکی برایشان زیراکس کند. آخر شب هم با بچه‌های بسیجی مینوستا و یوتا دیدار داشتم. دیداری پر از معنویت و مهرورزی. یکی از ایرانیان بلند شد تا از من سوالی بپرسد. فکر کنم جیره‌خوار انگلیس و عمو سام بود. فرستادیمش بیرون تا با نوشابه ازش پذیرایی شود. در این دیار غربت تکرر ادرارمان کم بود که آن هم به لطف استرس کاری است. کار کردن برای حاجی امام زمان زحمت دارد. یادم باشد گزارش‌ها را دقیق برایش بنویسم. اینجا به کوررنگی هم مبتلا شدم. نمی‌دانم از عدسی دیشب بود یا از هات داگ دیروز ظهر. همه جا را سبز می‌بینم. در بلاد کفر دکتر نمی‌روم.

این امریکایی‌های شیطون خوب فارسی حرف می‌زنند. هر جا ما می‌رفتیم جمع می‌شدند و برایمان نذر و دعا می‌کردند. آقا حفظشان کند. آن پسرک اسپانیولی را هم دیدم. حسابی قد کشیده بود. از شدت خوشحالی داد می‌زد و با همان زبان خودشان به من می‌گفت: فاک یو. کاش کامران دانشجو اینجا بود تا سفارشش را می‌کردم برایش فوق لیسانسی دکترای معتبری کنار بگذارد. این بود انشای امروز من. تا فردا که باز در دفترم بنویسم همه‌ی شما را به آقا می‌سپارم.



No comments:

Post a Comment

موجودیها

مرا بشناس

من ایرانی هستم و برای اعتلای نام ایران هر کار پسندیده ای را که به حقوق مدنی و انسانی دیگران خدشه وارد نکند انجام می دهم و این وبلاگ تا زمان سقوط دیکتاتوری در ایران با منبع قرار دادن سایت های روشنفکران ایرانی در زمینه اطلاع رسانی به هم میهنان حق طلب فعالیت خواهد کرد.