راه سبز امید میخواهد بر روی یک سلسله اصول به اجماع و وفاق همگانی دست پیدا کند: اول اجرای بی کم و کاست قانون اساسی، دوم پذیرش حقوق اقلیت فکری جامعه، سوم توجه به منافع اکثریت محروم. بدون رسیدن به وفاق و پذیرش همگانی بر روی این سه اصل، آزادی و دموکراسی و پیروزی راه سبز امید ناممکن است. این اصول را باید به میان مردم برد و از این طریق نشان داد که راه سبز امید بیان کننده منافع کل جامعه است و نه یک گروه فکری یا طبقه خاص اجتماعی. در اینصورت است که راه سبز مشروعیت مقاومت ناپذیر پیدا می کند میر حسین موسوی:
نمیتوان از جامعهای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعهای که از آزادیها و آگاهیهای اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمیماند .... ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیتهای جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگرانکننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشمانداز دسترسی به جامعهای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره میکند، به ویژه آن که در سیاست سالهای اخیر دورنمای روشنی برای خروج از این وضعیت ملاحظه نمیشود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانوادههای آنان مبدل ساخته است
راه سبز امید چیز خاصی را از مبارزان و فعالان اجتماعی نمیطلبد. مسئله این نیست که مثلا فلان فعال سندیکایی یا مبارز جنبش زنان چه کار جدیدی را برای راه سبز امید باید انجام دهد. مسئله آن است که آنان بدانند در مبارزهای که مثلا برای حقوق صنفی کارگران یا حقوق زنان انجام میدهند در عین حال جزیی از یک شبکه اجتماعی وسیعتری هستند که میخواهد حقوق اساسی مردم را بدست آورد و تحقق بخشد. درک پیوستگی و همبستگی با یک آرمان مشترک اجتماعی است که همه این هستهها را به هم وصل میکند و عملا شکست ناپذیر میکند در واقع "راه سبز امید" راهی نو مطابق با شرایط خاص کنونی جامعه ماست و مانند هر راه نویی درک و هضم آن در ابتدا دشوار است. ولی اگر خوب دقت کنیم این راه چیزی جدا از آنجه همه مبارزان اجتماعی تا به امروز میرفتهاند نیست.اختراع آقای موسوی هم نیست. بلکه ابتکار خود مردم ماست. میرحسین موسوی این کار برجسته و این مهمترین بخش از وظیفه رهبری که برعهده او قرار گرفته را انجام داده که آن شکل و شیوه مبارزهای را که مردم ما در ماههای اخیر بصورت خودجوش انجام دادهاند او یک درک و تبیین آگاهانه از آن بدست داده، شعارها و چشم اندازش را روشن کرده و آن را تبدیل به یک "راه" کرده است تا شرایط تداوم آن را فراهم کند. راه سبز امید از این نظر قبل از هر چیز یک درک و یک شناخت است، درکی که مردم ما نسبت به ماهیت جنبش و شیوه حرکت خود پیدا کرده اند. آن حرکت و جنبشی که آنان تا به امروز بصورت خودجوش و ناخوآگاه انجام می دادند، اکنون درکی آگاهانه از شیوه و جشم انداز آن یافتهاند. محتوای این راه عبارتست از مبارزه برای محاصره کردن حکومت در تور یک شبکه اجتماعی و امکان و ضرورت پیوند خوردن آگاهانه همه واحدهای اجتماعی و هستههای مبارزاتی در این شبکه برای رسیدن به اهداف خود. نه فقط برای امروز و فردا بلکه برای همیشه راه سبز امید بیش از آنکه یک شیوه مبارزه باشد یک شیوه زندگی است. این راهی است که از شیوه کنونی زندگی مردم در دوران پس از کودتای 22 خرداد گرفته شده و بنابراین باید همچون یک شیوه زندگی ادامه یابد. کسی که در این راه وارد میشود نباید تصور کند که یک شیوه مبارزه را انتخاب کرده و دارد برای آن فداکاری و ایثار میکند، بلکه باید معتقد باشد یک شیوه زندگی را انتخاب کرده و دارد از آن لذت میبرد. مقایسهای که او میان سرداران جنگ که فکر میکردند در دوران جنگ ایثار کردند و پس از جنگ بدنبال پول روی پول و برج روی برج گذاشتن رفتند با آنان که آن دوران را بعنوان بخشی از انتخابزندگیشان میفهمیدند و با پایان جنگ هم به همان شیوه زندگی ادامه دادند اشاره به همین موضوع است. به گفته آقای موسوی:
اگر گفته میشود راه سبز را باید زندگی کرد سخنی پیچیده و تازهای و دعوت به امری ناشناخته نیست. بلکه توجه دادن به همان چیزی است که دارید تجربه میکنید، و این که حرکت امروز مردم ما به خلاف عهدهای پیشین، آغاز نوعی از زندگی است. در همصداییها و پیوندها و چشمپوشیها و یکرنگیها و هوشمندیها و سرزندگیهایی که ادامه این مسیر مستلزم آن است حظی وجود دارد که زندگی را سرشارتر میکند
بیانیههای میرحسین موسوی بویژه دو بیانیه اخیر 11 و 13 ایشان از اسناد مهم جنبش ترقی خواهانه در ایران است. این بیانیهها، در خطوط اساسی خود، تبلور خودآگاهی مردم ما بر بنیادها و زمینهها و چشم اندازهای مبارزه آنهاست. آنها را باید بدقت مطالعه کرد و در حوزههای احزاب و نشستهای انجمنها و نهادها مدنی و گردهم آیی های محفلها و گروهها و خانوادهها موضوع بحث و تبادل نظر قرار داد و شیوههای مختلف کمک و یاری و تحقق هدفهای آن را یافت و نه فقط یافت بلکه کمک کرد که بتوان مضمون این بیانیهها و راههای پیشنهادی را با انتقال تجربیات و دیدگاهها غنیتر کرد
نمیتوان از جامعهای که بخش قابل توجهی از آن دچار جبر نان و از تأمین نیازها اولیه خود ناتوان است انتظار مشارکت گسترده در فرآیند توسعه سیاسی را داشت. البته عکس این رابطه نیز صادق است و جامعهای که از آزادیها و آگاهیهای اساسی محروم شود در تأمین معیشتی که لیاقت آن را دارد نیز درمیماند .... ما بر این باوریم که آزادی زمانی دوام دارد که با عدالت توأم باشد. به همان اندازه که محدودیتهای جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگرانکننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشمانداز دسترسی به جامعهای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره میکند، به ویژه آن که در سیاست سالهای اخیر دورنمای روشنی برای خروج از این وضعیت ملاحظه نمیشود، به صورتی که وارد آمدن صدمات اساسی به تولید ملی، تداوم فعالیت سودآور اقتصادی را به یک آرزو و یافتن شغل مناسب را به دغدغه اصلی جوانان و خانوادههای آنان مبدل ساخته است
راه سبز امید چیز خاصی را از مبارزان و فعالان اجتماعی نمیطلبد. مسئله این نیست که مثلا فلان فعال سندیکایی یا مبارز جنبش زنان چه کار جدیدی را برای راه سبز امید باید انجام دهد. مسئله آن است که آنان بدانند در مبارزهای که مثلا برای حقوق صنفی کارگران یا حقوق زنان انجام میدهند در عین حال جزیی از یک شبکه اجتماعی وسیعتری هستند که میخواهد حقوق اساسی مردم را بدست آورد و تحقق بخشد. درک پیوستگی و همبستگی با یک آرمان مشترک اجتماعی است که همه این هستهها را به هم وصل میکند و عملا شکست ناپذیر میکند در واقع "راه سبز امید" راهی نو مطابق با شرایط خاص کنونی جامعه ماست و مانند هر راه نویی درک و هضم آن در ابتدا دشوار است. ولی اگر خوب دقت کنیم این راه چیزی جدا از آنجه همه مبارزان اجتماعی تا به امروز میرفتهاند نیست.اختراع آقای موسوی هم نیست. بلکه ابتکار خود مردم ماست. میرحسین موسوی این کار برجسته و این مهمترین بخش از وظیفه رهبری که برعهده او قرار گرفته را انجام داده که آن شکل و شیوه مبارزهای را که مردم ما در ماههای اخیر بصورت خودجوش انجام دادهاند او یک درک و تبیین آگاهانه از آن بدست داده، شعارها و چشم اندازش را روشن کرده و آن را تبدیل به یک "راه" کرده است تا شرایط تداوم آن را فراهم کند. راه سبز امید از این نظر قبل از هر چیز یک درک و یک شناخت است، درکی که مردم ما نسبت به ماهیت جنبش و شیوه حرکت خود پیدا کرده اند. آن حرکت و جنبشی که آنان تا به امروز بصورت خودجوش و ناخوآگاه انجام می دادند، اکنون درکی آگاهانه از شیوه و جشم انداز آن یافتهاند. محتوای این راه عبارتست از مبارزه برای محاصره کردن حکومت در تور یک شبکه اجتماعی و امکان و ضرورت پیوند خوردن آگاهانه همه واحدهای اجتماعی و هستههای مبارزاتی در این شبکه برای رسیدن به اهداف خود. نه فقط برای امروز و فردا بلکه برای همیشه راه سبز امید بیش از آنکه یک شیوه مبارزه باشد یک شیوه زندگی است. این راهی است که از شیوه کنونی زندگی مردم در دوران پس از کودتای 22 خرداد گرفته شده و بنابراین باید همچون یک شیوه زندگی ادامه یابد. کسی که در این راه وارد میشود نباید تصور کند که یک شیوه مبارزه را انتخاب کرده و دارد برای آن فداکاری و ایثار میکند، بلکه باید معتقد باشد یک شیوه زندگی را انتخاب کرده و دارد از آن لذت میبرد. مقایسهای که او میان سرداران جنگ که فکر میکردند در دوران جنگ ایثار کردند و پس از جنگ بدنبال پول روی پول و برج روی برج گذاشتن رفتند با آنان که آن دوران را بعنوان بخشی از انتخابزندگیشان میفهمیدند و با پایان جنگ هم به همان شیوه زندگی ادامه دادند اشاره به همین موضوع است. به گفته آقای موسوی:
اگر گفته میشود راه سبز را باید زندگی کرد سخنی پیچیده و تازهای و دعوت به امری ناشناخته نیست. بلکه توجه دادن به همان چیزی است که دارید تجربه میکنید، و این که حرکت امروز مردم ما به خلاف عهدهای پیشین، آغاز نوعی از زندگی است. در همصداییها و پیوندها و چشمپوشیها و یکرنگیها و هوشمندیها و سرزندگیهایی که ادامه این مسیر مستلزم آن است حظی وجود دارد که زندگی را سرشارتر میکند
بیانیههای میرحسین موسوی بویژه دو بیانیه اخیر 11 و 13 ایشان از اسناد مهم جنبش ترقی خواهانه در ایران است. این بیانیهها، در خطوط اساسی خود، تبلور خودآگاهی مردم ما بر بنیادها و زمینهها و چشم اندازهای مبارزه آنهاست. آنها را باید بدقت مطالعه کرد و در حوزههای احزاب و نشستهای انجمنها و نهادها مدنی و گردهم آیی های محفلها و گروهها و خانوادهها موضوع بحث و تبادل نظر قرار داد و شیوههای مختلف کمک و یاری و تحقق هدفهای آن را یافت و نه فقط یافت بلکه کمک کرد که بتوان مضمون این بیانیهها و راههای پیشنهادی را با انتقال تجربیات و دیدگاهها غنیتر کرد

No comments:
Post a Comment