چرا باید وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، ام القرای جهان اسلام، بعنوان نماینده رسمی نظام ولایت فقیه، بدون دعوت و بدون استقبال، عازم واشنگتن شود؟
اوباما قدرتمندتر است یا خدا؟ اگر این سئوال را از جواد لاریجانی بپرسید قطعاً جواب خواهد داد هیچکدام، نیک براون از هر دو اینها قویتر است، ولی پاسخ سفیر ویژه خامنه ای به این سئوال فرق می کند. منوچ متکی هفته قبل در نیویورک بود و بفاصله چند روز مجدداً عازم آمریکا شد تا نامش بعنوان اولین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که پایش را در واشنگتن، پایتخت شیطان بزرگ می گذارد ثبت شود.
در سال 1377 خاتمی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر نمود ولی در جلسه افتتاحیه و در سخنرانی کلینتون حضور نیافت، عصر آنروز کلینتون بر خلاف خاتمی بهمراه وزیر امور خارجه اش پای سخنرانی خاتمی نشست و در پایان همراه با دیگر حضار، برخاست و خاتمی را بخاطر سخنانش تشویق نمود. هیأت آمریکایی تلاش زیادی نمود که ترتیب ملاقاتی بین کلینتون و خاتمی را بدهد. خاتمی برای دادن اطلاع به خامنه ای با وی تماس گرفت و موضوع را گفت و در مقابل مخالفت خامنه ای، از انجام چنین دیداری حمایت نموده و آنرا بنفع ایران دانست، در انتهای مکالمه تلفنی، خامنه ای خود را به قلب درد زد و رئیس دفترش گلپایگانی گوشی را گرفته و به خاتمی هشدار داد که شما باعث شدید قلب رهبر درد بگیرد و اگر چنین ملاقاتی انجام شود موضع رهبری بسیار شدید الحن خواهد بود. نهایتاً خاتمی از دیدار با کلینتون منصرف شد.
و امروز دقیقاً 12 سال پس از آن فرصت تاریخی، خامنه ای در حالی که قلب دردش خوب شده، منوچ خان را برای دریوزگی به واشنگتن می فرستد. وزیر امور خارجه یک کشور، هرگز بدون دعوت رسمی، عازم کشور دیگری نمی شود و در عرف دیپلماتیک دنیا، همه می فهمند که این اقدام جمهوری اسلامی در چه درجه ای از حقارت و پستی است.
تئوریسین های ولایت فقیه و آنهایی که معتقدند ولایت فقیه را خداوند منصوب کرده است و خامنه ای را نائب امام زمان می دانند باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا ولایت فقیه منصوب خدا و جانشین امام زمان، بجای اینکه دستش را بسوی خدا دراز کرده و از او کمک بخواهد، دستانش را با خفت و خواری بسوی اوباما دراز کرده و از او یاری می خواهد؟
احمدی نژاد هم، در نیویورک، بارها در مصاحبه هایش تکرار کرد که حکومت ایران برای سارکوزی و گوردون براون ارزشی قائل نیست ولی "اوباما" فرق می کند. اینهمه سر به خاک سائیدن در برابر اوباما از سوی احمدی نژاد، حتی برای خبرنگاران هم عجیب بود.
12 سال پیش خاتمی در سخنرانی کلینتون حاضر نبود ولی کلینتون برای شنیدن سخنرانی خاتمی به مقر سازمان ملل آمد، 12 سال بعد احمدی نژاد مؤدبانه پای سخنرانی اوباما نشست ولی هنگام سخنرانی خودش، هم صندلی هیأت آمریکائی و هم صندلی های بیشمار دیگری خالی بودند.
در منبع آب پادگانهای سپاه و پایگاههای مقاوت بسیج هم بقدری پودر بی غیرتی ریخته و بخوردشان داده اند که حتی یک نفرشان هم ادای آدمهای غیرتی را در نمی آورد و نمی پرسد که چرا باید وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، ام القرای جهان اسلام، بعنوان نماینده رسمی نظام ولایت فقیه، بدون دعوت و بدون استقبال، عازم واشنگتن شود؟
بعد از بازگشت احمدی نژاد از نیویورک، در بین سران حکومت شایع شد که در این سفر چند واسطه آمریکائی پیدا کرده اند که دارای نفوذ بسیار زیادی در دولت آمریکا بوده و قول داده اند که ترتیب ملاقاتی با اوباما یا یکی از مسئولین کاخ سفید را بدهند. البته باور کردن اینکه در آمریکا هم چنین افرادی وجود داشته باشند، برای حکومت ایران که همه مناسباتش بر اساس روابط و نه بر اساس ضوابط استوار می باشد بسیار راحت است. قطعاً یکی از همین افراد متنفذ ملاقاتی با یکی از مسئولین کاخ سفید ترتیب داده و نظام هم با سرعت تمام منوچ خان را برای درک این فیض عظمی راهی آمریکا نموده است. حال فرق نمی کند که فرد مذکور OBAMA باشد یا اینکه BO ، مهم این است که از کاخ سفید آمده باشد.
هنگامی که در زمان ریگان، مک فارلین با هواپیمای اختصاصی در فرودگاه تهران به زمین نشست تا با سران جمهوری اسلامی ملاقات نماید، بهمراه خود یک کیک، یک عدد انجیل و یک قبضه کلت کمری هدیه آورده بود، حدس بزنید منوچ بعنوان میهمان ناخوانده، هنگامی که وارد واشنگتن شده چه چیزهایی دستش بوده است؟

No comments:
Post a Comment