آقای اوباما سومین رئیس جمهور امریکاست که موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد. جایزه ای که بدون شک برای خود اوباما هم عجیب به نظر رسیده است. پیش بینی می شود درآینده ای نزدیک این انتخاب اعتراض آشکار محافل روشنفکری و کارشناسی جهان را، بویژه در عرصه سیاست در پی داشته باشد. اینکه او در اندک مدت زمامداری همواره سخن از صلح و رفاه عمومی جهان گفته است شکی نیست، ولی دست آورد و نتایج اعمال و رفتار منتخبین این جایزه مهم همواره برای جهانیان در عمل آشکار بوده است. همین است که اهداء این جایزه در ادوار گذشته تا این حد ابراز شگفتی رسانه ها و یا کارشناسان را بر نیانگیخته بود. اهدای این جایزه از سوی کمیته کارشناسی نوبل به اوباما بیشترشبیه به نوعی سناریوی از پیش تعیین شده می ماند تا یک انتخاب منصفانه. کمیته نوبل در بیانیه خود اعلام داشته: اوباما «توجه جهانی را به خود جلب کرده است». آیا این یافته می تواند دلیل انتخاب وی به این مقام باشد؟
اما، جدا از این استدلال کمیته نوبل و بحث های کارشناسی و روشنفکری، دلیل دیگری را هم برای اهدای این جایزه به اوباما می توان حدس زد. این که کمیته صلح نوبل از بیم شروع یک جنگ خانمان برانداز، که امریکا آغاز کننده و یا تحریک کننده آن خواهد بود، شتابزده جایزه ای به اوباما داده است تا بلکه او را نمک گیر کرده و در رودربایستی قرار دهد. فرمان آغاز تولید سلاح های 14 تنی برای نفوذ در زیر زمین ها - نابودی تاسیسات اتمی ایران- خود باندازه کافی می تواند خواب کمیته صلح نوبل را آشفته کرده باشد. بدین ترتیب، جایزه امسال صلح نوبل را هنوز جنگی شروع نشده که صلحی در پی آن باشد، به اوباما اهدا کرده اند، تا بلکه امریکا جنگی را شروع نکند که بعدا به صلحی نیاز باشد.
آیا این تدبیر تبلیغاتی و این پیشگیری صلح جویانه، برای جلوگیری از جنگی خانمان برانداز کافی است؟ پیش از آنکه سقوط ارزش جهانی دلار پاسخ ما را بدهد، این داستان بسیار آشنای ایرانی که به ضرب المثل می ماند پاسخ را میدهد:
بچه، سرشب از خواب پرید و مادرش را هم از خواب بیدار کرد و مژده داد: "نه نه، دیدی امشب جامو خیس نکردم!"
مادرش دنده به دنده شد و خونسرد پاسخ داد: "بخواب ننه جون، شب دراز است!"

No comments:
Post a Comment